هر شب با خود فکر می کرد آیا او خواهد آمد که عشق او را درک کند ناگهان حسی به او دست داد
قلبش تند تند می زد او می دانست همه چیز عوض می شود این فقط شروع بود
او مشتاق بود برای هر چیزی
رویاهایی داشت که فقط او می دانست
شبی پر از شور و هیجان در پیش رو داشت
با هر حرکت جذابیتش بیشتر می شد
هر لحظه ای یک حس عمیق بود
او فریاد می زد زیبایی اش
مطمئنی برای این لحظه